چند شب پیش خواب دیدم تیم ملی فوتبال ایران با تانزانیا بازی دوستانه داره که تو یک شلوغی تو محوطه جریمه یک گل در دقیقه25 از تانزانیا خورد.ولی کمک داور که نصرالله رادش بود گل رو آفساید گرفت.
بعد تماشاگران که عصبانی شده بودند علیه رئیس و نایب رئیس فدراسیون شعار می دادند که اونها هم دو چهره سیاسی-سینمایی بودند.(اسم هاشون رو یادم رفته)
بعد من تو کوچه مون با نفیسه روشن سر اینکه باید شعار بدیم یا نه درگیری لفظی پیدا کردم.
خلاصه که اوضاع قاراشمیشی بود.
پی نوشت:
*من بعضی از خواب هام رو می نویسم.
*امروز روز تولد وبلاگمِ و 17سال از عمرش میگذره.
چه دورانی بود دهه هشتاد و وبلاگ نویسی تو اون دوران.
اون زمان خیلی از وبلاگ نویس ها قسمت کامنت ها رو تاییدی نکرده بودند.بلاگفا مثل محله هایی با خونه های ویلایی بود که به خاطر امنیت و اعتماد زیاد اهالی به هم، همیشه در خونه هاش نیمه باز بودند.
که بعد از اعتراضات 88 و سیاسی شدن وبلاگ ها و فیلترینگ احمقانه،وبلاگ نویس ها به فیسبوک پناهنده شدند و دیگه هیچوقت بلاگفا به اون دوران برنگشت.
ما مردم ایران بین دو گروه رادیکال ایدئولوژی زده گیر افتادیم که خود را قیم مردم می دانند.
اینها حاضرند مردم را فدای اهداف ایدئولوژیک خود کنند.
یکی از روزی یک بار غذا خوردن مردم چین صحبت می کند و می گوید تحریم نعمت است! و دیگری طرفدار تحریم حداکثری است تا مردم به این خاطر هم که شده به خیابان ها بیایند.
یک گروه طرفدار جنگ است و توهم دهه شصت را در سر دارد تا مردم را به این شکل با حکومت همراه کند.
گروه خارج نشین هم طرفدار جنگ است و توهم از بین رفتن جمهوری اسلامی به واسطه جنگ را در سر دارد.
گروه حاکم نقشه هایی برای نگه داشتن قدرت دارند،گروه مخالف نقشه هایی برای به دست آوردن قدرت دارند،که هزینه اش را باید ما مردم بدهیم.
من زمان رانندگی دَم دوربرگردون ها خیلی سرعتم رو کَم نمی کنم.همین میشه که امروز با ماشین پدرم یک تصادف خیلی بَد کردم.زدم به بلوک نیوجرسی و جلوبندی نابود شد.
ولی خوبیش این بود که خونسرد بودم.
تا حالا تصادف نکرده بودم. ~-(■_■`),
حیف! همه چیز خوب بود! که یکهو رفتم تو نیوجرسی!
┬┴┬┴┤{⇎_⇎}├┬┴┬┴
بعدش هم یَدَک کش و گاراژ
ولی دم خودپرداز بانک داشت با یک سیبیل قشنگ دعوام می شد.
مردک احمق بیشعور! شاش داشت انگار! هی زودباش زودباش! [•︻•]
زین پس،آهسته تر می رانم البته اگر باز پشت فرمون بنشینم.
باز هم تلویزیون جمهوری اسلامی برای تطهیر چهره افغانی ها سریالی ضد ایرانی با پول مردم ایران ساخت.
این بار یکی از قسمت های سریال "آقای قاضی" که چند ایرانی خبیث یک افغانی مظلوم را گیر آورده بودند و می خواستند تلکه اش کنند که نتوانستند و تازه افغانی نگون بخت را به دادگاه کشانده و از او بابت دزدی شکایت هم کرده بودند.
جالب اینکه آن عده ایرانی خبیث، افرادی ضد حکومت در سریال نمایش داده شدند.
یاد سایت های پایدارچی ها افتادم که در هنگام انتقاد مردم عادی به حضور اتباع افغانی در ایران اَنگ آلبانی نشینی به این عده از مردم می زنند.
بیچاره ما مردم ایران که در کشور خودمان غریب افتادیم.
افسران جنگ نرم برای بالا بردن آگاهی و سواد رسانه ایی ما مردم ایران،توسط دختران افغانستانی موزیک ویدیویی ساختند با نام "برای دختران همسایه"
با دیدن کاور ویدیو،فوری یاد ویدیوی خنده داری افتادم که خبرگزاری های تندروی حکومت از تیپ یگان ویژه زنان پخش کردند که تعدادی دختر اکثراً چشم تنگ در حال سایه زنی هستند و یکسری از فنون رزمی رو به سطحی ترین شکل ممکن روی هم اجرا می کنند.
به نظرم دلیل اصلی ویدیوهایی که با دختران مهاجر هَزاره ای و زهرایی ساختند این بودِ که...
نوشته شده در آبان و اسفند ۱۴۰۱
من هم می خواستم بنویسم حال و هوای عید و سال نو رو ندارم که البته نوشته بودم ولی امروز که تو این هوای بهاری رفتم بیرون نظرم تغییر کرد.
ولی همچنان دوست دارم بگم کاش تو زمستون می موندیم.
از سال ۱۴۰۲ فصل بهار و تابستان برای من خراب شدند.
قدیم باز برنامه های تلویزیون هم بهتر بود.الان از صدقه سر پایدارچی ها،حال آدم از فیلم و سریال و قیافه مجری و اینهمه ارزشی که ریختن تو تلویزیون به هم می خوره.
پی نوشت:
*ولی واقعا تا قبل از ۴۰۲ چقدر بهار رو دوست داشتم.
*امسال بعد سالها روز اول ماه رمضان رو روزه گرفتم.
طرفداران منتقد نفتی-سینمای نفتی مدام از اینکه چرا به برنامه هفت افخمی رفته از او انتقاد می کنند و منتقد فرصت طلب که بار دیگر فضا را برای تبلیغ خودش و سایت زرد نگار کافه سینما به عنوان یکه تاز مبارزه با رانت و فساد در سینما محیا دیده در جواب سوال طرفدارانی که از او توقع داشتند،همانطور که مدام در حال نقد رفتار ریاکارانه و سودجویانه بیشتر سینماگران است رفتاری مشابه به آنچه که مدام در حال نقد آن است را انجام ندهد.
ولی جناب منتقد، با گفتن داستانی از راننده ایی که از فرودگاه سوارش کرده و به شکل اتفاقی با هم شروع به گپ زدن درباره سینما کردند و حالا در این برنامه حاضر شده تا پیگیر حقوق این هموطن خط فرودگاه باشد را دلیل اصلی حضور خود در برنامه افخمی عنوان کرد.
مونولوگ طولانی منتقد نفتی در اولین برنامه هفت جشنواره فجر آدم رو یاد بازیگران یا به قول افخمی و قادری، سلبریتی های فرصت طلبی که از طریق فضای انحصاری تلویزیون رشد کردند میندازه که وقتی به عنوان بازیگر،شومن یا هر چی در پروژه ایی شکست خورده به کار خود ادامه می دهند با منت جمله حال به هم زن "فقط به عشق مردم" رو میگن.
ادعای حضور در برنامه هفت افخمی فقط برای گفتن دغدغه های خوره های سینما به اندازه صحبت های افخمی درباره سقوط هواپیمای اوکراینی صادقانه است.
اصل ماجرا گرفتن پول مفت برای گفتن حرف های به درد نخور و تکراری که بارها توسط دیگران گفته شده و مشخص شده گوش شنوایی برای شنیدن آن حرف ها در هیچ زمانی نبوده و نیست! حالا در آن ساعت شب در شبکه نمایش با کمترین میزان مخاطب نسبت به برنامه های قبلی هفت چه اتفاق مثبتی قرار است برای مردم رقم بخوره!
با توجه به عشقی که منتقد متوهم عشق شهرت کافه سینما دارد تنها اتفاق مثبت برای خودش و تبلیغ سایت زرد نگارش است و بس!
پی نوشت:
*امیر قادری نه تنها خودش بخش مهمی از رسانه نفتی است بلکه یک سلبریتی حکومتی سواستفاده گر از فضای انحصاری رسانه های نفتی حاکمیت است.
*منتقد نفتی،برای گرفتن حق راننده خط فرودگاه به یکی از ضد مردمی ترین برنامه های تلویزیون رفته!
نه تو قرار پول مفت بگیری چند دقیقه نصف شب درباره علایق شخصیت با افخمی حرف بزنی و چندتا متلک آبکی ام به مدیران سینمایی بندازی و تبلیغ سایتت رو بکنی همین و بس!
این تیتر کافه سینما《...》مثل همون به عشق مردم گفتن بازیگران هنگام کار در پروژه های ضدمردمی تلویزیون(شومن،مجری،هرچی) است و یا مسئولینی که انگار بالجبار وظیفه ایی به دوششون گذاشتند و میگن "تکلیف" بود،قبول کردیم،چاره ایی نداشتیم و گرنه خودمون زیاد علاقه مند نبودیم.
با کنایه تیتر می زنه که رامبد جوان و علیخانی بالاخره حذف شدند و بالاخره پایان کار مدیری و رشید پور با تلویزیون!
ولی جالب که منتقد همه برنامه های صدا و سیما خودش همیشه حضور پر رنگی در تلویزیون داره!
حتی یادم میاد به دروغ تیتر زده بود《فصل جدید خندوانه آن هم در این شرایط》یعنی روزهای ملتهب کشور در مهرماه1401.
ولی خودش در شرایطی که به قول خودش سوگولی های تلویزیون هم حاضر به ادامه همکاری با تلویزیون نیستند همیشه برای تبلیغ سایت زرد متمایل به قهوه اییش در تلویزیون حی و حاضر!
آره آقای قادری!
رامبد هم بعد مدیری رفت.ولی قلاده تو در دستان افخمی فاشیست از این کانال به اون کانال برای اینکه توهم تئوریسین بودن خودت رو مدام تکرار کنی و برای کافه سینما پروپاگاندا راه بندازی.
اولین رسانه مستقل در ایران! رسانه مستقل! زیر نظر جمهوری اسلامی؟! در زمانی که چندین روزنامه نگار اصلاح طلب دستگیر شدند و تو دغدغه ات دغدغه حکومت بود.یعنی اول لقب سلبریتی دادن به هنرمندانی که در شبکه های اجتماعی تا جایی که می توانستند به تصمیمات غلط حکومت اعتراض می کردند و بعد امتیاز گرفتن از حکومت با حمله به سلبریتی ها تا همیشه راه برای نوشخوار عقایدت در تلویزیون باز باشه.
این مطلب سال 1401 نوشته شده است.
چه خوبِ که هوا انقدر سرد شده،چقدر دنج شده شهر به امید برف پاییزی
تو آبان،فردای بعد از یک بارندگی تو یک پارک یک صحنه ایی دیدم که ای کاش گوشی موبایل همراهم بود و ازش فیلم می گرفتم.
یک گربه،بالای سر یک روباه نشسته بود و با پنجه هاش می زد تو سر روباه!
روباه هم عکس العملی نشون نمی داد.
رفتم خونه تا گوشیم رو بیارم و برگشتم،روباه با جفتش فرار کردند.
هیچوقت روباه رو انقدر از نزدیک ندیده بودم.
پی نوشت:
*از نااُمیدی تیر رسیدم به بیخیالی آذر🍁
کارگران ایرانی اعتراض و اعتصاب می کنند.
برای حکومت دردسرساز می شوند.
ایجاد هزینه می کنند.
خب! وقتی می شود از مهاجر افغان به عنوان کارگر استفاده کرد که دستش زیر ساطور حکومت است و زبانش کوتاه،هزینه ایی برای حکومت ندارد که هیچ! سود هم دارد.
تازه ژست برادر مسلمان دوستی هم می گیریم به مخالفان هم می توانیم برچسب نژادپرستی بزنیم.
چرا باید نگران بیکاری کارگر ایرانی باشیم؟!
خب دنبال کار هستند بروند عمان یا صربستان.
این طرز فکر پایدارچی ها و طیف دیگری از اصولگرایان افراطی است.
از فراری دادن نخبه های علمی به فراری دادن کارگران رسیدند.
یک عده میگن این تیم، تیم ملی ما نیست.
تیمِ جمهوری اسلامیِ!
تیم ملی ما استقلال،پرسپولیس،سپاهان و...است.
سوال؟
آیا این تیم های فوتبال باشگاهی زیر نظر فدراسیون فوتبال (ج.ا.ا) فعالّیت نمی کنند؟
این حرف درباره تیم ملی فوتبال یادآور صدا و سیمای میلی گفتن و ما که تلویزیون ایران رو نمی بینیم و طرفداری از برنامه های نود،کتاب باز،خندوانه،دورهمی،رادیو هفت و...که از همین تلویزیون پخش می شدند،است.
این جو مسخره توسط اپوزوسیون فَشَل خارج از کشور به راه افتاده که هیچ سودی برای ما مردم ایران نداشتند و ندارند.
زهوار دررفته هایی که همیشه به دنبال تحریم و تحقیر مردم ایران هستند.
پی نوشت:
*چند وقت پیش یکی بود که مدام ضد حکومت حرف می زد.از همین حرف ها که این کار خودشونه،انگلیس هم پشتشونه...
بعد فهمیدم مادرش در یک بیمارستان دولتی کار می کنه و برادرش تو یکی از ارگان های مهم حکومتی!
بنده خدا نمی دونست خودش هم از خودشونه!
یعنی همه ما که در ایران زندگی می کنیم و از مراکز دولتی خدمات می گیریم(چه پولی چه رایگان)از خودشون هستیم.
*این متن در حمایت از یک ایدئولوژی شکست خورده ضد ایرانی نیست.این متن درباره تضادها و تناقض های فکری یک جماعت متوهم است که تکلیفشان با خودشان مشخص نیست.